روایت بازیگر تلویزیون از نقشهایی که در آثار عاشورایی به او پیشنهاد شده+فیلم و عکس
تاریخ انتشار: ۳۱ مرداد ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۵۲۳۲۶۳
به گزارش خبرنگار رادیو و تلویزیون فارس، رضا فیاضی بازیگر پیشکسوت تئاتر و تلویزیون در ویژه برنامه تلویزیونی «نشان ارادت» در شبکه دو سیما گفت: بچه منطقه فقیرنشین اهواز هستم و تا مقطع دیپلم در اهواز زندگی کردم. زیر نظر دکتر طباطبایی سال ۱۳۴۷ الفبای تئاتر را آموختم و یک گروه به اسم گروه تئاتر کوچک تشکیل دادیم و فعالیتهای نمایشی را در اهواز شروع کردم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی در ادامه درباره آیینهای عزاداری خوزستان توضیح داد: سبک سینه زنی در جنوب خیلی خاص است و ریتم و حرکت دارد. بسیار نمایشی و آیینی است و برای همین بیننده را جذب میکند.
بازیگر «معمای شاه» تاکید کرد: مراسمهای آیینی باید طوری اجرا شود که مخاطب را درگیر کند. حرکت نمادین همراه با حالتهای آیینی و نمادین توجه همه را جلب میکند. سینه زنیها بوشهریها و جنوبیها اینگونه است و غالبا آنجا عرب زبان هستند. من خودم هم عرب زبان هستم.
فیاضی با بیان اینکه سنج و دمام شور و هیجان عزاداریها را بالا میبرد، یادآور شد: در جنوب برای عروسیها و عزاداریها آیینهای ویژهای وجود دارد. یک جور سوگواری ویژه دارند که با شلیک تفنگ و این چیزها اتفاق میافتد.
این بازیگر قدیمی تلویزیون در پاسخ به این پرسش که بازی در نقش یاران امام (ع) را دوست دارید، گفت: متاسفانه همیشه نقشهای منفی به من دادند. مثلا نقش ابن زیاد را بازی کردهام. به خاطر جثه، تیپ خاصم یا هر چیزی بوده است چنین پیشنهادی نداشتهام. یک بار قرار بود نقش پدرزن امام حسن(ع) را بازی کنم که نشد. «پیر وفا» و کارهای مذهبی دیگری بازی کردم که همانطور که گفتم بیشتر نقش منفی بود.
او در ادامه بیان کرد: تا به حال به کربلا نرفتهام. اما به سفر حج رفتهام. حال و هوای این سفر عالی بود.
فیاضی همچنین درباره توهین برخی به قرآن گفت: دقیقا اینطور است که انسان بودن را فراموش کردهاند.
«نشان ارادت» به تهیه کنندگی پویان هدایتی در ۳۰ قسمت ۳۰ دقیقهای هر روز حوالی ساعت ۱۷ از شبکههای دو و جام جم روی آنتن میرود.
پایان پیام/
منبع: فارس
کلیدواژه: نشان ارادت رضا فیاضی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۵۲۳۲۶۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
روایت سیمین دانشور از دیدار با امام خمینی(ره)
به گزارش «تابناک» به نقل از جماران، هشتم اردیبهشت ماه سال ۱۳۰۰ بود که دختری در خانوادهای از اهالی شیراز به دنیا آمد که اسمش را سیمین گذاشتند. او سالها بعد شد یک نویسنده کاردرست که رمانی به نام سووشون از زیر چکاچک قلمش بیرون آمد. رمانی که به هفده زبان زنده دنیا ترجمه شده و یکی از پرفروشترین آثار ادبیات داستانی ایران است. سیمین دانشور به همسری جلال آل احمد در آمد. او در نخستین انتخابات که در فروردین سال ۴۷ انجام شد ریاست کانون نویسندگان ایران را عهده دار شد. امروز سالروز ولادت این بانوی ادیب ایرانی ما را بر آن داشت تا به خاطرهای از او با امام خمینی (س) بپردازیم. سیمین دانشور در همان اوایل انقلاب به همراه جمعی از اعضای کانون نویسندگان ایران خدمت امام رسیدند. در این دیدار بسیار تحت تاثیر محبت و لطف امام قرار میگیرد. خودش گفته است:
«وقتی امام را دیدم، تحتتأثیر او قرار گرفتم. آنقدر که این پیرمرد باشکوه، آرام و لطیف بود نمیتوانستم در برابر اشتیاقی که پیدا کردم مقاومتی کنم. خم شدم و عبای ایشان را بوسیدم.» (۱)
مرحوم شمس آل احمد نیز در خاطره دیگری از این دیدار سیمین چنین روایت کرده است:
با اوج گیری انقلاب اسلامی آقای خمینی به ایران آمدند. من در آن ایام مریض بودم و در خانه و بیمارستان بستری. امام در مدرسه (علوی) ساکن شدند. من اخبارش را از روزنامه و رادیو و تلویزیون پیگیری میکردم. تشنگی و شوق مردم برای دیدن ایشان وصف ناپذیر بود. من هم خیلی شایق بودم. در آن زمان گروهی از اعضای کانون نویسندگان ایران - که من در اول انقلاب با دیدن مسائلی از آن استعفا کرده بودم به خدمت آقا رفتند که خبرش در مطبوعات منعکس شد. در آن جلسه امام به خانم سیمین دانشور عنایت کرده چند کلمه هم با ایشان صحبت مینمایند. در آن روزها به آنهایی که خدمت امام رفتند حسودیم میشد و خانم دانشور هم به من پز میداد که من رفتم امام را دیدم و شما ندیدید! (۲)
مرحوم شیخ مصطفی رهنما، تنها عضو روحانی کانون نویسندگان از آن دیدار تاریخی نقل میکند: «.. در این دیدار خانم سیمین دانشور در حال بالا رفتن ار پلهها به من گفت: آقای رهنما من چادر سرم نیست، امام ناراحت نشود. من گفتم: نه همین روسری را که مقداری جلو بیاوری تا موی سرتان پوشیده باشد کافی است.»
۱. پناهیفرد، سیمین دانشور در آیینهٔ آثارش.
۲. این بخش از مطلبی که پیش از این در سایت جماران منتشر شده بود، استخراج شده است.